عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : چهار شنبه 13 خرداد 1394
بازدید : 215
نویسنده : علی محمد زاده



عکس شهدا را میبینیم 
عکس شهدا عمل میکنیم!


شهدا شرمنده ایم...



:: برچسب‌ها: بعد از شهدا چه کرده ایم؟! ,
تاریخ : چهار شنبه 13 خرداد 1394
بازدید : 194
نویسنده : علی محمد زاده

سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست
به سوی نور که باشی سایه ها در پس تواند...



:: برچسب‌ها: به سوی نور باش , , , , ,
تاریخ : چهار شنبه 13 خرداد 1394
بازدید : 222
نویسنده : علی محمد زاده

خدا رو شکر که بهتون ثابت شد آزاده...
بهتره برید خودتونو آزاد کنید...
        
                    

یادش بخیر کارتون گربه سگ...


:: برچسب‌ها: کاریکاتور سیاسی ,
تاریخ : چهار شنبه 13 خرداد 1394
بازدید : 254
نویسنده : علی محمد زاده

دختر شجاع

تركيه كشورى است كه بر اساس سيستم لائيك (منهاى مذهب ) اداره مى شود، از اين رو از مظاهر مذهب جلوگيرى مى نمايد.

يكى از دختران شجاع مسلمان (19 ساله ) به نام نور جان كوجامان دانشجو بود و در شهر آنكارا، با حجاب اسلامى به دانشگاه مى رفت و در آنجا از رئيس جهمور وقت تركيه كنهان اوژن به خاطر آنكه طرفدار حكومت لامذهبى است انتقاد مى كرد، او را دستگير كردند و به يك سال زندان محكوم نمودند.
او در دادگاه فرمايشى آنكارا پس از شنيدن محكوميّتش به يك سال زندان ، فرياد زد:
امام خمينى رهبر دنياى اسلام است و من از طرفداران او هستم ! اين دختر شيردل ، آن چنان در آن كشور ضدّ خدا، پايبند به احكام اسلام بود، كه حجاب خود را كاملاً رعايت مى كرد و با قرآن مأ نوس بود ودر هر فرصتى آيات قرآن را تلاوت مى نمود و با صراحت مى گفت :
من امام خمينى را به عنوان رهبر اسلامى مى شناسم و از او پيروى مى كنم .



:: برچسب‌ها: دختر شجاع ,
تاریخ : چهار شنبه 13 خرداد 1394
بازدید : 242
نویسنده : علی محمد زاده

 -روزی استادی در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:

«استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »
استاد از نوجوان خواست وارد آب بشود.
نوجوان این کار را کرد.
استاد با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و....


-در امتحان پایان ترم دانشکده پرستاری، استاد ما سوال عجیبی مطرح کرده بود. من دانشجوی زرنگی بودم و داشتم به سوالات به راحتی جواب می دادم تا به آخرین سوال رسیدم،

نام کوچک خانم نظافتچی دانشکده چیست؟...


-سالها پیش که من به عنوان داوطلب در بیمارستان کار می کردم، دختری به بیماری عجیب و سختی دچار شده بود و تنها شانس زنده ماندنش انتقال کمی از خون خانواده اش به او بود.
او فقط یک برادر 5 ساله داشت. دکتر بیمارستان با برادر کوچک دختر صحبت کرد.
پسرک از دکتر پرسید: آیا در این صورت خواهرم زنده خواهد ماند؟...



:: برچسب‌ها: داستان های کوتاه ,
آنطور که هستي‌ باش ،.... صداقت مؤثرترين تيري است که به قلب هدف مي‌‌نشيند ،.... هدفت را با نقشه‌هاي جوراجور آلوده مکن‌ ،... خودت باش ،.... افتاده باش ،... نه‌ ذليل ،... شوخ باش ،... نه‌ مسخره ،.... آزاده باش ،،... نه‌ ياغي ،... مطمئن باش ،... نه‌ ساده ،.... از خود ،... راضي باش ،.... نه‌ از خود راضي ،... صبور باش ،... نه‌ در کمين ،.... آنوقت خواهي ديد که کليد را در دست خود خواهي داشت!! انشاالله

از وبلاگم خوشتون اومد؟


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان انجمن دانش اموری اتحادیه انجمن اسلامی(شاهد رازی) و آدرس anjoman-torbat.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 121
بازدید دیروز : 167
بازدید هفته : 422
بازدید ماه : 512
بازدید کل : 107285
تعداد مطالب : 714
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

زبرا

RSS

Powered By
loxblog.Com