
یـه لحظه هایـی هست که من در خوابم .... خواب غفلت.....
یـه لحظه هایـی هست که من به کل فراموش میکنم وظایفم رو.......
یـه لحظه هایـی هست کـه اصلا انگار نـه انگار کـه یـه امام "زنده" و "ناظر" داره
در زمان من زندگـی میکنـه......
یـه لحظه هایـی هست کـه من خون بـه دلش میکنم.......
یـه لحظه هایـی هست کـه میگم " آقاجان شرمنده ام " ولـی خیلـی زود
همـه چـی یادم میره......
یـه لحظه هایـی هست کـه من اصلا سرباز خوبـی نیستم.....
من اسم این لحظـه ها رو ((( هـــمـــیـــشـــه ))) گذاشتـه ام......
آقا جان شرمندم روم سیاه !!
